نقش گلها در فیلمهای برگزیده
هر روز با گل ها کار کنید و دیگر هرگز فیلمی را به همین شکل تماشا نخواهید کرد. زیبایی آمریکایی - گل رز قرمز. جادوگر شهر اوز - خشخاش نارنجی. آخرین تانگو در بهشت - ادریسی بنفش. گتسبی بزرگ - ارکیده های سفید. خاطرات یک گیشا - شکوفه گیلاس. سپس آن ساقه دو برگی را در WALL-E، آن گل های رز سفید رنگ شده در آلیس در سرزمین عجایب و دریای زرد درخشان نرگس ها در ماهی بزرگ را دارید. برخی از احساساتیترین و زیباترین لحظات فیلم نه با بازیگران بلکه با گلها زنده میشوند. در اینجا برخی از دیگر لحظات مورد علاقه ما از گل در فیلم آورده شده است.
سرگیجه
لازم نیست دانشجوی تاریخ فیلم باشید تا متوجه شوید که گلها یک موتیف تکرارشونده در سرگیجه هستند. سرگیجه که در سال 1958 توسط پدربزرگ فیلم آلفرد هیچکاک ساخته شد، با ورود مادلین به گلفروشی - پودستا بالدوکی، که در آن زمان یکی از قدیمیترین گلفروشان فعال در سانفرانسیسکو بود و هنوز هم امروز عرضه میکند - با شکوفههای زیبا آغاز میشود. دسته گل شکننده ای که او می خرد، نشان دهنده شخصیت او است. بعداً در فیلم، در حال از هم پاشیدن، گل هایش را تکه تکه می کند.
لئون
«او ممکن است یک قاتل باشد، اما او چنین شیرینی است» در سال 1994 عنوان یک روزنامه نیویورک تایمز را داشت. قاتل ظاهراً خونسرد همچنین میتواند روحی آرام و کودکانه باشد که دوست دارد شیر بنوشد، زیر مجسمه مریم مقدس در آپارتمانش بنشیند و - دوربین با اصرار بیشتر - زمان زیادی را صرف مراقبت از یک گیاه گلدانی کند. او هر روز روی آگلائونما یا گیاه همیشه سبز چینی خود آب می پاشد و آنها را پاک می کند - احتمالاً برای جلوگیری از گرد و غبار که گیاه را قادر به فتوسنتز مناسب نمی کند! یک مثال خوب برای همه ما
شهر
فیلم مهیج «شهر» ساخته بن افلک در سال 2010، نقش فرگی را که نقشآفرینی بیرحمانه، فروشنده مواد مخدر، برنامهریز دزدی – و گلفروشی را برعهده دارد، توسط پیت پستلتویت بازی میکند. این شخصیت بر اساس دین اوبانیون، مافیای بدنام ایرلندی-آمریکایی است که یک گلفروشی موفق و واقعی را در شیکاگو به عنوان جبهه ای برای فعالیت های جنایتکارانه خود اداره می کرد. با این حال، تا زمان مرگش در سال 1924، او همیشه اصرار داشت که بزرگترین عشقش گل آرایی است، که برای آن اشتیاق و استعداد واقعی داشت.