زندگی خودش میدونه

زندگی خودش میدونه

1399/11/13

تا حالا شده توی زندگی بشینی و به چیزهای که نداری فکر کنی خدائیش اون قدر که به نداشته ها اهمیت میدیم به داشته ها بها میدیم ؟میدونید ازکجا این فکر توی وجودم ریشه گرفت و شد این نوشته و روی کاغذ اومد؟مدتی پیش یه جمله خوندم که نوشته بود (غصه میخوردم که چرا کفش ...

خدای که در همین نزدیکی هاست

خدای که در همین نزدیکی هاست

1399/11/13

هر چی هست فراتر از یک حس . فراتر از روز مرگی ، روز مردگی. حداقل یه تغییر جالبه. نیمه شب جمعه تویی و خواب و مهتاب! و باز حکایت چشم های خیره شده به یه گنبد فیروزه ای . یه حس خاص که نمیدونی گرمته یا سردته. توی دلت سکوت و توی وجودت آتش و هوا هم سرد سرد. ...

شکر خدا

شکر خدا

1399/10/29

تا حالا شده بشینی و به چیزهایی که نداری فکر کنی . واقعاً به میزانی که به نداشته هایمان اهمیت میدهیم به داشته هایمان بها میدهیم ؟ میدونید از کجا این فکر توی ذهنم ریشه گرفت و تصمیم گرفتم روی کاغذ بیارم . چند وقت پیش یه جمله به چشمم خورد ،اون جمله این بود :(غ ...

ای خالق هر قصه ی من این من و این تو

ای خالق هر قصه ی من این من و این تو

1399/10/29

شاید باید هر گاه که خندیدی پناه بری بر گریه پس از آن شاید بها ی هر چیز هر چند کم بها به تندی باید پرداخت شود نکند زندگی خوشی بدهکارمان گردد. اه اه از تمام ثانیه ها که روحت را به فنا می دهند اه اه اه ازروزگار قحطی، قحطی همه چیز انسان کامل که هیچ انسان نص ...

نفس در گلو مانده

نفس در گلو مانده

1399/10/23

ثانیه ها هزار بار کش می آمد...به طرز دیوانه کننده ای زمان نمی گذشت... توی ماشین با هم نشسته بودیم و به سمت مطب دکتر من می رفتیم و تو هر چه تلاش میکردی من توانایی آروم شدن نداشتم. خاطرات از جلو چشمانم کنار نمیرفت. وقتی سال گذشته دوتایی برای دادن همین غربا ...

گل نرگس

گل نرگس

1399/10/15

بازم یک روز سرد زمستونی بود! مثل تمام سالهای زندگیم... روز تولدم را دوست داشتم؛ دختر زمستون بودن را دوست داشتم و ... در کنار تو بودن را...! از کار که برگشتم به این فکر میکردم که آیا روز تولدم را یادت هست؟! وقتی در خونه را باز کردم، سردی خانه بهم یادآوری کر ...